در بی ورک

رمان- دانلود رمان-رمان پی دی اف

در بی ورک

رمان- دانلود رمان-رمان پی دی اف

رمان های عاشقانه و زیبا

پیوندهای روزانه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمان برای موبایل» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مدل مو جلو سر مجلسی زیر شال یکی از مدل‌های موی زنانه است که در ایران و بسیاری از کشورهای خاورمیانه رایج است. این مدل مو به طور خاص در فرهنگ ایرانی و عربی پرطرفدار است و برای روزهای خاص و مناسبت‌های خاص استفاده می‌شود.

مدل مو جلو سر مجلسی زیر شال می‌تواند به صورت مختلفی باشد، اما چندین مدل رایج وجود دارد که در ادامه آورده شده است:

53 مدل مو جلو سر مجلسی زیر شال

1. تاج مو: در این مدل، موها به صورتی طراحی می‌شوند که به صورت یک تاج روی سر قرار بگیرند و از زیر شال بیرون بزنند.

53 مدل مو جلو سر مجلسی زیر شال

2. پشت سر بافته: در این حالت، موها به صورت بافته‌ای در پشت سر قرار داده می‌شوند و به صورت چند لایه و حجم دار بافته می‌شوند.

53 مدل مو جلو سر مجلسی زیر شال

3. پشت سر فشرده: در این حالت، موها به صورت فشرده و پشت سر قرار داده می‌شوند تا زیر شال بسیار کم‌ظاهر باشند.

53 مدل مو جلو سر مجلسی زیر شال

4. پایین سر منسجم: در این حالت، موها به صورت منسجم و همگام در پایین سر قرار داده می‌شوند تا زیر شال بسیار خلاقانه و زیبا باشند.

53 مدل مو جلو سر مجلسی زیر شال

5. پشت سر گره‌بندی: در این حالت، موها به صورت گره‌بندی در پشت سر قرار داده می‌شوند و از زیر شال بیرون بزنند.

این تنها چند نمونه از مدل‌های مو جلو سر مجلسی زیر شال هستند و همچنین می‌توانید با تغییرات و ترکیبات دلخواه خود، مدل مناسب خود را بسازید.

53 مدل مو جلو سر مجلسی زیر شال

تاریخچه این مدل مو به قرون گذشته بازمی‌گردد، زمانی که زنان در جامعه به دلایل فرهنگی و دینی نبودند تا صورت خود را به عموم نشان دادند. در این شرایط، زنان برای پوشیدن سر و صورت خود از شال یا حجاب استفاده می‌کردند. با گذشت زمان، شال به تدریج به علاقه مندان به مد و فشن تبدیل شده است و در حال حاضر بخش جذاب و جذاب لباس های زنان است.

53 مدل مو جلو سر مجلسی زیر شال

  • masood abol
  • ۱
  • ۰

دانلود رمان سلبریتی با لینک مستقیم با این رفتارت یعنی باهام قهری 
نگام کرد وگفت :
-تو سرم داد زدی 
لب تر کردم وگفتم :
-باشه معذرت میخوام
-اما ...رمان سلبریتی
نذاشتم ادامه بده. وسریع گفتم :
-اما نداره ... خوب میدونی که قهر کنی باهام بد اخلاق تر میشم 
کتاباشو هل داد گوشه ی تخت دراز کشید رو تخت و پشت کرد بهم  وگفت :
-برو بیرون خوابم میاد 
با کلافگی زیادی دست به موهام بردم و عصبی گفتم :
-قهری دیگه ؟
-حالا تو این جوری فکر کن 
-رُز داری با این رفتارت اذیتم میکنی  حواست هست ؟
-نه اذیت نمیکنم من خستمه خوابم میاد همین 
- باشه پس راحت بگیر بخواب 
هیچی نگفت که ادامه دادم :

  • ۱
  • ۰

دانلو رمان میلیاردر کثیف اهورا اینجا چقد تغیر کرده ؟محشره 
اهورا سمت میزی که روش رومیزی حریری پهن بود دوربین فیلم برداری رو برداشت وگفت:
- ازت فیلم بگیرم 
دوربین روشن کرد وشروع کرد فیلم گرفتن 
من میخندیدم  دور خودم میچرخیدم. اون فیلم میگرفت .....
چرخیدم سمتش دیدم آهنگ ملایمی  پخش کرد ودوربین سمتم گرفت وگفت :
-برقص ازت فیلم بگیرم 
ایستاده بودم جلوش وگفتم :
-بلد نیستم 
-الکی میگی....... برقص دیگه 
با خنده گفتم :
-بلد نیستم این یه قلمو 

  • ۱
  • ۰

رمان تقاص نوشته اثری جنجالی و باور نکردنی از هما پور اصفهانی که با قلم محصور کننده خود این بار دروازه خیال و واقعیتی زیبا را به تصویر کشیده است که در مورد یک عشق آتیشن خفته در خاکستر هست خیلی زیباست پیشنهاد میکنم ببینید

 قسمتی از اواسط  رمان :

بردارم یه دفه گرمی تن برهنشو رو کمرم حس کردم از پشت بغلم کرد دست خودم نبود یه دفه لرز خفیفی منو گرفت که  حس کرد و منو بیشتر به خودش چسبوند  صورتش تو گودی گردنم و با لختی تنش که اولین بار بود دچارش میشدم حالم دگرگون کرد گرمی نفسهاش حالمو خراب کرد یه طوری شدم اما .... آروم تو گوشم زمزمه کرد :
- عزیزم اجازه میدی؟ 
صورتش تو گودی گردنم با تری لباش گردنمو به بازی گرفته بود و دستاش سینه های برهمنمو که واقعا داشت نفسمو بند می ارود 
نفس نفس میزد دیگه من  .....

رمان شام مهتاب
نمی دونستم چی بگم دستم دجرو دستاش گذاشتم که سینه هامو گرفته بود و با صدایی لرزون گفتم :
- بذار بعدا یه چیزی بخورم 
- ترسیدی عشقم؟
بازم ترسیده بودم  آب دهنمو قورت دادم و گفتم :

  • ۱
  • ۰

رمان شام مهتابی اثری فاخر از هما پور اصفهانی که با رمان های ناب خود ذهن مخاطبان زیادی را تسخیر کرده اینبار دست به قلم برده و اصری جاودان دیگر به نام شام مهتاب را خلق نموده است این اثر در مورد دختری هست که طغم شکست عشقی را چشیده و روحیه سرکش تنیده شده انتقام هست ...

با سر و صدایی که از بیرون میومد به زور چشمام رو باز کردم.
آفتاب از پنجره های بلند و سلطنتی اتاقم روی فرش های ابریشمی پهن شده بود.
از تخت خواب بزرگ یک نفر و نیمه ام، پایین اومدم.

عکس و تصویر
و حریری رو که مثل پرده از بالای تخت آویزون شده بود و دور تا دور تختم رو می گرفت مرتب کردم.

با دیدن تابلوی قشنگم که به دیوار بالای تخت بود لبخندی زدم و سلام نظامی دادم.
کار هر روزم بود.